علـــــم ، خاطره ، فرهنــــگ

وبلاگی درباره تجربیات بنده

علـــــم ، خاطره ، فرهنــــگ

وبلاگی درباره تجربیات بنده

آخرین مطالب

  • ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۳ جرس

پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علم اسلامی» ثبت شده است

چند وقت پیش یک کلیپ از ریچارد داکینز < از زیست پیشگان برجسته معاصر و آتئیست و منتقد ادیان > دیدم که مجری داشت توضیح میداد که چه اشکالی دارد ما کودکانمان را با باور های دینی بزرگ کنیم و میگفت فرض کنیم من یک مسلمانم و به بچه ام میگویم که خدا جهان را آفریده و ... و داکینز حرف مجری را قطع کرد و گفت : آیا میخواهی به بچه ات بگویی خدا دنیا را در 6 روز آفریده ؟ مجری جواب داد : اسلام این را نگفته و داکینز در نهایت گفت : خوشحالم که این را می شنوم . < نقل به مضمون >
اما مجری اشتباه میکرد. این جمله به صراحت در قرآن آمده است ؛ نه یک جا و دو جا بلکه شش ، هفت بار تکرار شده . صرف نظر از اینکه منظور قرآن چه میتواند باشد ، نکته ای که توجهم را جلب کرد این بود که داکینزی که اسلام را بزرگترین تهدید برای جهان میداند ، حتی یکبار هم قرآن را نخوانده ، البته اگر میخواند هم به نظرم تفاوتی ایجاد نمیکرد ؛ چون قرآن به تنهایی خالی از تناقضات و اشتباهات فاحش علمی نیست .
به نظرم بیشتر حرف هایی که آتئیست ها میزنند ؛ دقیق ، منطقی و هوشمندانه است ، اما یک مشکل بزرگ دارند . آتئیسم دربرابر مسیحیت و یهودیت به وجود آمده و در برابر آنها بسیار کارآمد است . آدم باید خرد را بگذارد کنار و با قلبش در اروپا و آمریکا مسیحی یا یهود باقی بماند . انتقاد های آتئیست ها به مسیحیت و یهودیت بسیار جدی و علمی است و باور های مسیحیان و یهودیان نیز مانند قرآن تنها با دیدگاه های رایج علوم تجربی نمیخواند . نتیجه این شده که مسیحیت و یهودیت به یک باور قلبی < و نه استدلال عقلی > تبدیل شده و به همین دلیل از عرصه زندگی اجتماعی مردم خارج شده. < که به عقیده ام کار درستی بود. >


اما رابطه آتئیسم و اسلام چه میتواند باشد ؟
آتئیست ها یک اشتباه بزرگ میکنند و آن این است که نقد هایی که به مسیحیت و یهودیت وارد می سازند را با نام "نقد دین" نشر میدهند. یعنی آنها تنها آن دو دین ابراهیمی را بررسی کرده اند ، اما به همه ادیان تعمیم میدهند .
به همین دلیل است که صفحات طرفداران ناباوران پر است از نقدهایی که به آن دو دین وارد است اما ربطی به اسلام ندارد . اکثر صفحات ناباوران ایرانی کپی مطالب صحفات مشابه خارجی است در نتیجه نقد هایی که آنان به عنوان " نقد دین اسلام " منتشر میکنند در حقیقت " نقد مسیحیت و یهودیت " توسط نگارنده های خارجی آنان است. تنها مطالبی که ایرانی ها زحمت میکشند و خودشان تالیف میکنند همان نقد تاریخ اسلام ، شخصیت های اسلامی < چه معاصر، چه حکمرانان فعلی و چه شخصیت های تاریخی> ، احیانا قوانین فقهی اسلام و در نهایت نقد قرآن است که انصافا بعضی از آنها به خوبی توسط کارشناسان دینی پاسخ داده شده است . 


اما چرا گفتم داکینز اگر قرآن میخواند بازهم در عقایدش تغییری ایجاد نمیشد ؟
چون قرآن به تنهایی از پس تبیین جهان و انسان و تفسیر خود برنمی آید و سوالاتی مثل "منظور از آفرینش جهان در شش روز چه بوده ؟" ، "آیا بشر از خاک آفریده شده و ما باید فرگشت را رد کنیم ؟" و ... برنمی آید. 
به نظر می آید در میان مسلمانان نیز اعتقاد به خدا همانقدر قلبی و فاقد استدلال شده که در میان باورمندان مسیحی اما میدانیم در جهان فعلی جایی برای اندیشه ای که صرفا مبتنی بر باور قلبی باشد وجود ندارد . یک دین که ادعای کامل بودن نیز میکند باید بتواند جهان بینی علمی داشته باشد تا امروزه بتواند ادامه حیات بدهد و اگر نداشته باشد نتیجه همین میشود که امروزه شاهدش هستیم . کمتر دانش پیشه مطرح ایرانی را سراغ داریم که باورمند باشد و از طرفی شاهد سیل خروج مسلمانان از دین هستیم. < به دلیل آنچه که معتقدان ، شبهه مینامند اما در حقیقت در بعضی جاها نقد منطقی دین است .>

اما آیا واقعا اسلام از ارائه یک جهان بینی علمی ناتوان است ؟ 
معتقدم آری اما اگر تشیع را کنار بگذاریم . به نظر می آید اگر از سخنان عارفان، فلاسفه و غربزده های شیعه کمتر استفاده کنیم و به جای آنها از احادیث ائمه بهره ببریم، تشیع ظرفیت تبیین علمی جهان را دارد. خوشبختانه میتوان جرقه های شروع این نهضت را دید . 

اما دیدگاه های این نوع شیعیان چیست ؟
به عنوان مثال کتاب " تبیین جهان و انسان " آیت الله مرتضی رضوی در زمینه علوم تجربی و سخنرانی های اخیر دکتر ابراهیم فیاض در زمینه علوم انسانی را بخوانید و بشنوید. 

بیائید صادق باشیم . هیچکدام از ما دوست ندارد در جامعه ای زندگی کند که اخلاق در آن نسبی است و اقتصادش برمبنای تئوریزه کردن خوشبختی 1% مردم آن جامعه و بدبختی 99% دیگر است . افرادی که طرفدار اقتصاد لیبرالی هستند نه به این دلیل است که آن را درست و عادلانه میدانند ، بلکه به این دلیل است معتقدند که کارآمد ترین اقتصاد فعلی است و چاره ای جز آن نیست . < که البته حق با آن هاست > بیایین امیدوارم باشیم " تمدن اسلامی " تحقق پیدا کند . بیایین در راستای تحققش تلاش کنیم ...

آرش صاد
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلبیست که در یکی از انجمن های اینترنتی نگاشته بودم ، گفتم شاید بد نباشد در وبلاگ هم قرار دهم تا هم یادم بماند هم به درد یک بنده خدایی بخورد. 

توضیح: مطالبی که فونت بزرگتری دارند و در داخل quote نوشته شده اند ، نوشته های شخص دیگریست .


با عرض سلام و تشکر از شما برادر محترم بابت شروع این تاپیک . بنده هم مثل باقی دوستان نظراتی دارم که ترجیح میدهم بیان کنم .

دکتر ابراهیم فیاض را که می شناسید ؟ از اساتید دانشگاه تهران هستند . چرا مناظره ایشان با دکتر زیباکلام و سخنرانی ایشان با نام " مخالفت با غرب ، مولود غرب زدگی است " را نمی شنوید ؟
لینک دانلود سخنرانی ایشان با نام " مخالفت با غرب ، مولود غرب زدگی است " قسمت اول : http://simafekr.tv/0fa940idattach.htm و قسمت دوم : http://simafekr.tv/0fa941idattach.htm
لینک دانلود مناظره ایشان با دکتر زیباکلام : قسمت دوم : http://www.aparat.com/v/4qzoc و قسمت سوم : http://www.aparat.com/v/hDCnH

[QUOTE]
گفته شد مردم غرب زده اند.
سیاسیون به اندازه کافی خوب نبودند.
بعضی گفتند نه این و نه آن.
پیران باید بروند و جوانان بیایند.
از آغازی بر پایان انقلاب و آرمان خواهی می گویند.
و..........
اما معما همچنان باقیست.
[/QUOTE]
اما معما خیلی وقت است که حل گشته است .
می توان گفت اکثریت و شایدم نیمی و یا حداقل بسیاری از مردم ایران دیگر طرفدار گفتمان انقلابی و دیندار نیستند . این درصد مخصوصا در بین افراد تحصیل کرده بسیار بیشتر می شود . 
اما چرا ؟ چون ما در حال " غربی تر " شدن هستیم . یعنی تمدن غرب ثانیه به ثانیه بیشتر دارد در زندگی ما نفوذ میکند و ما چه کار کردیم ؟ در حالی که داریم روز به روز غربی تر می شویم ، بیشتر و بیشتر به غرب فحش میدهیم ! دقیقا آن چیزی که در شوروی اتفاق افتاد و یک عده مدام به سرمایه داری ، بدون آنکه آن را بشناسند فحش دادند و کشور فقط ظاهر ضد سرمایه داری داشت و از درون تهی بود و نتیجه اش این شد که شوروی با آن همه عظمت ناگهان فرو ریخت 
ما دقیقا با چه چیز غرب مخالف هستیم ؟ این سایت ، مانیتوری که با آن، این سایت را میبینیم ، ماشینی که سوار آن می شویم ، دانشگاهی که در آن درس میخوانیم و حتی نوع آب خوردنمان غربیست 
با چه چیز غرب مخالف هستیم وقتی حتی نمیدانیم غرب چیست ؟ حتی طرفداران غرب در ایران نیز نمیدانند غرب چیست و سنگ چه چیزی را به سینه می زنند 
! چطور میتوان ادعا کرد که میدانیم غرب چیست وقتی تنها کتاب هایی که راجب غرب خوانده ایم ، نقد غرب بوده و نه آثار متفکرانی که در به وجود آمدن تمدن غرب نقش داشتند مثل مارکس ، آدام اسمیت و ... ؟ ما هنوز نتوانستیم کتاب های مارکس را ترجمه کنیم و آنها را بخوانیم ، پس دقیقا به چیزی فحش میدهیم ؟
وقتی با چیزی دشمنی میکنیم که نمیدانیم چیست ، از درون خالی میشویم و کم کم خسته می شویم از این دشمن ناشناخته و برای عده ای این شائبه پیش می آید که آیا واقعا ما و غرب دشمنیم ؟ ما تظاهر به دشمنی با غرب میکنیم در حالی که خودمان جزوی از آن چیزی هستیم که " تمدن غرب " نامیده می شود.

در نهایت میخواهم این را بگویم که مخالفت ما با غرب عین غربزدگی است، چون حتی همین مخالفت هم تقلید از اندیشمندانیست که در غرب زندگی میکنند و تفکر غربی دارند !
[QUOTE]
چرا با سابقه ای که انگلیس در ایران و جای جای جهان داره و در بین تمام ملتها نماد استعمار و استحمار و فریب است،مردم به گونه ای رای دادند که قطعا منافع انگلیس رو تامین میکنه.[/QUOTE]
دوست عزیز متاسفانه دشمنی ما با انگلیسی ها هم از روی ایدئولوژی است و به نظر می آید پشتوانه تاریخی محکمی ندارد . حتما می خواهید از روی کار آوردن رضا شاه و کودتای 28 مرداد سخن بگویید که باید بگویم یک طرفه به نزد قاضی رفته اید و هیچگاه از منظر انگلیسی ها به موضوع نگاه نکرده اید . برای روشن شدن موضوع قسمت بعدی را بخوانید :

[QUOTE]اینجا حتی صحبت از یه دشمنی معمولی هم نیست.انگلیس یه دشمن معمولی نیست!حتی آمریکا هم به گرد انگلیس نمیرسه در فریب.
و خوب کم کم داره 
پلوی انگلیسی و فرجام شیخ فضل الله نوری،قراردادهای ننگین عصر قاجار،رفت و آمد 24 ساعته و گزارش وزیران ایران به سفارت خانه های انگلیس و شوروی و آمریکا و انفعال مردم (واکنش غیر موثر) در ذهنم زنده میشه.[/QUOTE]
نظر دکتر زیبا کلام را راجب شیخ فضل الله با هم ببینیم :
[QUOTE]

ببینید یکی از ایرادات او به مشروطه آن بود که مشروطه با وضع قانون اساسی و وضع نهادی به نام پارلمان یا مجلس، ‌در حقیقت اختیار سلطان اسلام را محدود می‌کند و شیخ فضل‌الله نفرین می‌کند به مجلس و مشروطه خواهان که شما قدرت سلطان اسلام را دارید محدود می‌کنید. او این کار را حرام می‌دانست.

[/QUOTE]
[QUOTE]

علت محبوبیت و علت جایگاهی که مرحوم شیخ فضل‌الله در دوران انقلاب اسلامی پیدا کرده ‌به واسطه آن است که این عزیزان اساسا با غرب در تضاد هستند و مخالف؛ بنابراین هر کسی که علیه غرب باشد، ‌برای آن‌ها احترام قائلند، حالا شیخ فضل‌الله محترم است چون مشروطه را که غربی بوده است در مقابل آن می‌ایستد، ‌مرحوم جلال آل‌احمد محترم شمرده می‌شود چون در برابر غرب می‌ایستد،‌ هر چیزی که رنگ و بوی غرب‌ستیزی داشته باشد،‌ برای برخی در حال حاضر نیز هر چهره و شخصیتی که رنگ و بوی غرب‌ستیزی داشته باشد محترم شمرده می‌شود و در رابطه با مرحوم شیخ فضل‌الله که یک روحانی غرب‌ستیز است، می‌توانید حدس بزنید که چقدر اعتبار پیدا می‌کند. 

...

بنابراین علت برافراشتن مرحوم شیخ فضل الله توسط اندیشمندان حکومتی در نظام جمهوری اسلامی ایران، به خاطر غرب‌ستیز بودن او است، نه لزوما به خاطر افکار و عقایدش، ‌چراکه واقعا بخش عمده‌ای از عقاید شیخ فضل‌الله نوری اساسا در تقابل با فلسفه نظام جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد.

[/QUOTE]
مثال هایی از تضاد عقاید شیخ فضل الله با فلسفه جمهوری اسلامی در نگاه دکتر :
[QUOTE]

یکی از ابتدایی‌ترین آن‌ها، ‌برابری در پیشگاه قانون است. مرحوم شیخ فضل‌الله معتقد بود که ما در اسلام برابری در مقابل قانون نداریم، ‌در اسلام یک یهودی، ‌یک نصاری و یک ملحد و مشرک و ...، چه کسی گفته که این‌ها در برابر قانون یکسان هستند. پاسبان راهنمایی رانندگی وقتی می‌خواهد یک نفر را در جمهوری اسلامی ایران، ‌جریمه کند برای این‌که از چراغ قرمز عبور کرده است، برایش فرقی نمی‌کند که آن کسی که از چراغ قرمز عبور کرده است، زرتشتی است یا مسیحی یا ارمنی یا یهودی یا بی دین؛ چراکه برای این‌که همه این‌ها در برابر قانون یکسان هستند؛ بنابراین اگر شیخ فضل الله در زمانه ما می‌زیست نمی‌توانست این را بپذیرد که در یک نظام که به نام شریعت اسلامی است،‌ افرادی که در شرع متفاوت هستند، این‌ها در حقیقت یکسان دیده شوند. جمهوری اسلامی ایران مهمترین رکنش مجلس شورای اسلامی است،‌ خب ما در این مجلس چه کار می‌کنیم؟ پاسخ این است که ما برای اداره امور مملکت قوانین را به تصویب می‌رسانیم، حالا البته شورای نگهبان است و این قوانین خلاف شرع یا قانون اساسی نیستند،‌ اما ببینید اساسا شیخ فضل‌الله نوری نفس قانون‌گذاری را قبول نداشت. او معتقد بود که اگر شما بگویید ما نیاز به قوانین جدید داریم، در حقیقت نبوت را نپذیرفته‌اید، نبوت را شما قبول ندارید؛ چراکه نبوت یعنی این‌که محمد بن عبدالله خاتم پیامبران بوده است و هرچه که شرط لازم داشته نبی اکرم،‌ صلوات الله علیه آن را با خودش آورده است. وقتی شما می‌گویید چیزهایی هست که ما نیاز داریم، این یعنی اینکه نبوت و رسالت کامل نبوده است.

[/QUOTE]
[QUOTE]

ایشان پادشاه و سلطنت را در حقیقت سلطان اسلام می‌دانست‌، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه را سلطان اسلام می‌دانست و چون قانون اساسی از اختیارات شاه کاسته بود و چون متمم قانون اساسی، ‌خیلی بیشتر از اختیارات پادشاه کاسته بود،‌ شیخ فضل‌الله مجلس را نفرین کرد که چرا اختیارات سلطان اسلام را محدود کردید.

[/QUOTE]
[QUOTE]

یک مثال دیگر، حالا فرض بگیریم که در امور مستحدثه،‌ در اموری که شرع نه آن‌ها را حرام اعلام کرده و نه حلال و ... ، فرض بگیریم که شما در این‌گونه امور می‌خواهید قوانینی وضع کنید. کاری که مجلس می‌کند؛ شیخ فضل‌الله نوری می‌گوید کجای وضع قوانین در شریعت اسلام با اکثریت و اقلیت است. اولا در خصوص وضع قوانین در امور مستحدثه این کار علما و فقهاست‌، آن‌ها هم بر اساس قوه اجتهادیه‌شان است که عمل می‌کنند و نه بر اساس اقلیت و اکثریت. اشکال بعدی، شما یک موضوعی را که در شرع انجام آن و اطاعت از آن واجب اعلام نشده بوده، ‌شما می‌آیید در مجلسی که از مجتهدین و علما نیست و از بزاز و رمال و عطار و شاهزاده و فوکولی روشنفکر و ... ساخته شده،‌ شما می‌آیید یک امری را که شریعت واجب ندانسته، ‌آن را واجب اعلام می‌کنید، ‌کاری که اگر درست بود شریعت آن را واجب اعلام می‌کرد. ببینید ایشان اشکالات اساسی را به مسئله مجلس و قانون‌گذاری وارد می‌کند.

[/QUOTE]
[QUOTE]

من به عنوان یک فرد،‌ با هر اعدامی مخالف هستم. به خصوص با اعدام‌هایی که قربانی به واسطه افکار و اندیشه‌هایش باشد که درمورد شیخ فضل‌الله اینگونه است. اما یکی از چیزهایی که اصلا در جمهوری اسلامی مطرح نشده کیفرخواستی 17 صفحه‌ای است که در دادگاه شیخ فضل‌الله نوری خوانده شد، وقتی شیخ زنجانی که خود از مجتهدین آن مقطع بود،‌ کیفرخواست را می‌خواند،‌ در آن 17 صفحه، ‌فقط به عقاید شیخ فضل‌الله نپرداخته، بلکه به کارهایی که او در مخالفت با مشروطه کرد،‌ پرداخته و آن کار موجب قتل و ضرر و زیان به مردم شده بود،‌ فقط بحث عقیده نبود. بحث این بود که شیخ فضل‌الله کارهایی می‌کند که عده‌ای به واسطه آن کشته می‌شوند و ما اگر بگردیم در کتاب‌هایی که اندیشمندان حکومتی در مورد شیخ فضل‌الله نوشته‌اند. چیزی از کیفرخواست 17 صفحه‌ای نمی‌بینیم و نکته جالب پاسخ خود شیخ به کیفر خواستش است. وقتی که کیفرخواست قرائت می‌شود او فقط یک پاسخ می‌دهد، ‌به شیخ زنجانی، ‌دادستان دادگاهش فقط یک جواب را می‌دهد می‌گوید: «من مجتهد هستم و به استناد قوه اجتهادیه‌ام این کارهایی را که شما می‌گویید، کرده‌ام.»

[/QUOTE]




منبع خبر : http://isna.ir/fa/news/93070905477/%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87

آیا شما تا حالا این چیز ها را راجب شیخ فضل الله شنیده بودید ؟
می بینید ؛ بررسی تاریخ آنطور که ما فکر میکنیم ساده نیست . در جمهوری اسلامی ایران به صورت ایدئولوژیک به تاریخ نگاه می شود ؛ یعنی هر کس عقایدی مخالف ما داشت حتما خائن و مزدور انگلستان و ... است و هر کس موافق ما بود آزاده و صدیق است .
هدفم از نقل قول این مطلب ایجاد شک در تمامی خوانندگان بود. آیا واقعا تمامی چیزهایی که از تاریخ راجب خیانت انگلستان و مزدوران انگلیسی به ما گفته شده حقیقت دارد ؟

[QUOTE]صحبت این است چرا به افتخار عملکرد ما دشمن ضیافت شام ترتیب داد؟!
[/QUOTE]
اگر بگذریم از لفظ دشمن ، علت خوشحالی آمریکا و انگلستان تامین شدن منافعشان بود ! مثل هر کشور دیگری که به دنبال منافع خودش است آن ها هم دنبال منافع خود هستند . کشوری مثل روسیه و چین هم شاید از بابت نتایج این انتخابات ناراضی باشند ، چون ایران فعال در عرصه جهانی ، ایرانی که تحریم نباشد ، ظلم های روسیه و چین را در حق خودش تحمل نمیکند. سیاست مدرن یعنی کسب قدرت به هر روش ممکن . پس رفتار آمریکا و انگلستان و روسیه و چین که هیچ کدام محض رضای خدا موش نمیگیرند و اگر منافعشان اقتضا کند از توطئه و دسیسه علیه دیگران فروگذاری نمیکنند، در دنیای مدرن قابل توجیه است ؛ چون سیاست مدرن یعنی همین !

اما تمام سخن من این است که ما نباید این گونه باشیم . ما مجبور نیستیم با قواعد آنان بازی کنیم . سیاست می تواند برای ما معنای دیگری داشته باشد، سیاست میتواند معنای بهترین روش برای اداره کشور را برای ما بدهد. اما کی این اتفاق میتواند بیفتد ؟ هنگامی که ما چشمانمان را نبندیم و فقط شعار مرگ بدهیم . هنگامی که ما تاریخ را به دلیل نگاه ایدئولوژیکمان تحریف نکنیم . هنگامی که ما لخت و عریان تمدن غرب را بشناسیم و آن را هضم کنیم . آن روز است که میتوانیم اسلام را مبنا قرار دهیم و تمدن غرب را بازتولید کنیم و نه برعکس تا غربزده شویم 
! آنروز ما خواهیم توانست همان کاری را بکنیم که ابن سیناها با غرب زمان خودشان کردند ! به امید آن روز ... .

و من الله توفیق ...

آرش صاد
۲۲ اسفند ۹۴ ، ۰۴:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شهدای حرم را همه کس نخواهند فهمید . آن ها با قواعد ما بازی نمیکنند . به قول آقا آنها در دفاع از مرز های عقیدتی شهید شده اند و در دنیایی که تمام زندگی بعضی ها تنها به وطنی خلاصه می شود که مرز هایش را فلان قطعنامه سازمان ملل مشخص میکند و میتواند یک متر ، ده متر و یا هزاران متر جابجا شود؛ چرا باید انتظار درک شدن شهدای حرم را داشت ؟

وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَکَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ...

آرش صاد
۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بی نوایان یا همان مستضعفان . جمعی از مردم کشورم که در رفع نیاز های اولیه زندگی خود نیز مانده اند .

امروز بعد نماز صبح در امامزاده ، صبحانه را همراه نمازگزاران خوردم . پس از صرف صبحانه شروع کردم به جمع کردن سفره ، پیرمردی را دیدم که اضافه های نان را و شعله زرد هایی که مانده بود را در نایلون هایی میگذاشت . جمع کردن شعله زرد قابل قبول بود اما نان نه و این نشان از وضعیت اقتصادی بد آنان دارد. با پیرمرد به نوشیدن چایی بودم که دوستش که یک رفتگر بود؛ آمد . متوجه شدم که دارند قرار میگذارند تا شام امشب را بروند جایی که غذای نذری میدهند و صبحانه امروز را هم با برنامه ریزی قبلی آمده بودند .

با پیرمرد که پایش نیز لنگ میزد خداحافظی کردم و بیرون از امامزاده زنی را دیدم که درخواست پول داشت . بعد از صدقه دادن به مقدار قابل توجهی ، تشکر کرد اما کمی بعد به گرفتن پول بیشتر طمع کرد و من دیگر بی اعتنا گذشتم . البته رفتارش را درک میکنم . چطور میشود از کسی انتظار ادب و متانت و با سیلی صورت سرخ کردن داشت که حتی در تامین نیازهای اولیه زندگی اش و اولین حقوقش مانده است ؟

مدرنیته با تمام خوبی هایش ، با اینکه خرد مدرن را به ارمغان می آورد ، با اینکه باعث میشود که ما نه سال دیگر به مریخ برویم ، با تمام خوبی هایش؛ چون در آن استخوان های بی نوایان خورد می شود و استخوان 99 % مردم را نیز می شکند ؛ دوست ندارم . کاش واقعا اقتصاد اسلامی به تحقق برسد ... . 

آرش صاد
۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر